برای نسخه جدیدتر این مقاله، از وبلاگ ما اینجا دیدن کنید.
بخشبندی مخاطبان یکی از اساسیترین شیوهها در دنیای بازاریابی است، عمدتاً به این دلیل که کسبوکارها را قادر میسازد تا مشتریان بالقوه را به دقیقترین و مقرونبهصرفهترین شکل ممکن هدف قرار دهند. همانطور که هر بازاریاب باتجربه ای به شما می گوید، یکی از سریع ترین راه ها برای کاهش بودجه تبلیغاتی این است که مخاطب هدف خود را شناسایی نکنید، به همین دلیل است که تقسیم بندی جزء ضروری هر استراتژی بازاریابی موثر است.
بخشبندی جمعیتی – یعنی تعریف مخاطبان بر اساس عواملی مانند سن، جنسیت، وضعیت تأهل، درآمد و غیره – برای دههها توسط بازاریابان برای کمک به تعریف نمایههای مخاطب هدف خود استفاده میشود. اما همانطور که تعداد بیشماری کمپینهای بازاریابی در دنیای واقعی نشان دادهاند، برای افرادی که در مشخصات جمعیتی یکسانی قرار میگیرند غیرعادی نیست که به روشهای کاملاً متفاوت عمل کنند.
در حالی که این استفاده از آمارهای جمعیتی را بی اعتبار نمی کند – به هر حال، آنها می توانند نقطه شروع عالی باشند – بر نیاز برندها به جستجوی اطلاعات دقیق تر در مورد مخاطبان هدفشان تاکید می کند.
روانشناسی را وارد کنید. این زمینه مطالعاتی بر گردآوری و تجزیه و تحلیل ویژگیهای یک مخاطب که کمی ناملموستر هستند، مانند علایق، عادتها، نگرشها، احساسات و ترجیحات متمرکز است.
با داشتن این اطلاعات، بازاریابان میتوانند نه تنها محصول یا خدماتی را که یک مشتری ممکن است بخرد، بلکه دلیل خرید آن را نیز استنباط کنند. در مراقبتهای بهداشتی، ارائهدهندگان میتوانند از دادههای روانشناختی برای تقویت آموزش بیمار و تلاشهای فعالسازی استفاده کنند. به عبارت دیگر، روانشناسی به بازاریابان و ارائهدهندگان دریچهای به انگیزهها، ارزشها و خواستههای مخاطب هدف میدهد و بینش قابلتوجهی در مورد محرکهای رفتار مصرفکننده از چندین زوایای مختلف ارائه میدهد.
بخشبندی روانشناختی عملی است شناسایی و طبقهبندی گروههایی از افراد بر اساس این نقاط داده مشترک، به طوری که بتوانید لحن و پیام برند خود را برای ارتباط بهتر با افرادی که میخواهید با آنها ارتباط برقرار کنید، سفارشی کنید.
روانشناسی در مقابل جمعیت شناسی: چند نکته برای تأمل
- اطلاعات جمعیت شناختی بر عوامل بیرونی یا فیزیکی مانند سن، قومیت، جنسیت، مکان و غیره تمرکز دارند، در حالی که اطلاعات روانشناختی بر عوامل روانشناختی مانند انگیزه ها، باورها، اولویت ها و غیره تمرکز دارد.
- بینظیرترین نقطه قوتی که تقسیمبندی روانشناختی ارائه میدهد، تصدیق ذاتی آن است که افراد متفاوت هستند، و این که اغلب با ارزشها، شخصیتها، شیوههای زندگی و/یا نگرشهای بسیار متفاوت انگیزه میشوند. از سوی دیگر، تقسیمبندی جمعیتشناختی تمایل دارد بر روی نقاط دادهای تا حدودی عمومی (مانند سن، مکان، شغل، و غیره) تمرکز کند که میتواند از نظر اشتراک درک شده در میان گروههای مردم گمراهکننده باشد.
- بهدلیل دسترسی گسترده به دادههای عمومی مانند آمار اداره سرشماری ایالات متحده، گزارشهای CDC، و غیره، به طور سنتی به دست آوردن اطلاعات جمعیتشناختی در مقایسه با اطلاعات روانشناختی آسانتر بوده است. تحقیق به منظور ایجاد یک مدل تقسیمبندی روانشناختی قوی و همکاری با یک شرکت ملی گردآوری دادهها برای طرحبندی بخشها در سراسر جمعیت بزرگسال ایالات متحده (سن 18 سال به بالا).
- هنگام مقایسه مشخصات جمعیت شناختی و روانشناختی یک مخاطب هدف، آنچه اغلب نمایان می شود این است که علایق و ترجیحات مخاطبان می تواند بر طبقه بندی های جمعیتی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، ممکن است مخاطبانی داشته باشید که علاقه مشابهی به وسایل نقلیه کنترل از راه دور داشته باشند، اما محدوده سنی و سطح درآمد آنها ممکن است به طور چشمگیری متفاوت باشد.
- در حالی که مسلماً استفاده از روانشناختی سادهتر از استفاده از اطلاعات جمعیتشناسی است، بینشهای استخراجشده از اطلاعات روانشناختی را میتوان برای ساخت پروفایلهای بسیار دقیقتر مشتری مورد استفاده قرار داد. این میتواند سود زیادی از نظر توانایی ایجاد یک پیام نام تجاری که با علایق و وابستگیهای یک مخاطب خاص طنینانداز باشد، به همراه داشته باشد.
روانشناسی در مقابل جمعیت شناسی: کدام یک را باید استفاده کنید؟
در حالی که جمعیتشناسی مدتهاست یکی از اصلیترین عناصر تحقیقات مصرفکننده در نظر گرفته میشود، روانشناسی در سالهای اخیر به دلیل توانایی آن در ایجاد نمایههای بسیار دقیق برای مخاطبان، جذابیت قابل توجهی پیدا کرده است . بنابراین استفاده از کدام رویکرد ارزشمندتر است؟
خبر خوب این است که این دو روش تقسیم بندی نباید متقابل باشند. در واقع، هر دو رویکرد به خوبی یکدیگر را تکمیل می کنند. اگر میخواهید نمونهای عالی از ازدواج تقسیمبندی جمعیتشناختی و روانشناختی را در عمل ببینید، به دنبال فیسبوک نباشید.
از طریق پلتفرم تبلیغاتی غنی از ویژگی، برندها می توانند پیام خود را در مقابل مخاطبان بسیار هدفمند قرار دهند که بر اساس معیارهای جمعیتی و روانشناختی بسیار خاص از جمله موقعیت جغرافیایی، علایق، محدود شده اند. موارد پسندیده، وضعیت رابطه و غیره. این ترکیب از اطلاعات کلیدی روانشناختی و جمعیت شناختی به برندها کمک می کند ارتباطات مرتبطی ایجاد کنند که به راحتی با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنند.
اطلاعات جمعیت شناختی می تواند نقطه شروعی را که برای ایجاد یک “طرح تقریبی” از مخاطبانی که می خواهید به آنها دسترسی پیدا کنید، ارائه دهد، اما زمانی که به دنبال بینش عمیق تری در مورد اینکه چه چیزی باعث می شود مشتری ایده آل خود را انتخاب کنید، این است زمان شروع استفاده از تقسیم بندی روانشناختی است. با استفاده از این رویکرد نوآورانه برای تقسیم بندی مخاطبان، شانس بیشتری برای به دست آوردن نتایج سودآور از تلاش های بازاریابی و مشارکت بیمار خود خواهید داشت.