انتظار می رود با بازنشستگی پزشکان بیبی بومر، کمبود فعلی پزشکان مراقبت های اولیه ادامه یابد. پرداختن به کمبود – به ویژه در میان جمعیت های محروم از نظر پزشکی – نیازمند حل خلاقانه مشکلات است.
یک راه حل بالقوه: مشارکت دستیاران پزشکی در ارائه مراقبت از بیماران در مناطق محروم از نظر پزشکی. پرداختن به یک گزارش بنیاد جوزیا میسی جونیور در مورد تحصیلات تکمیلی پزشکی (GME)، رئیس بنیاد میسی، جورج ای. تیبو، MD، گفت که سازمان های مراقبت های بهداشتی نیاز به توانمندسازی ساکنان دارند و نوشت: «اما هیجان و آینده GME در این است. از آن به عنوان ابزاری برای بهبود سلامت عمومی، پرداختن به نابرابریهای بهداشتی و مقابله با عوامل اجتماعی گستردهتر تعیینکننده سلامت نگاه میکنند.»
بهطور فزایندهای، دانشکدههای پزشکی آموزشهایی را ارائه میدهند – معمولاً مختص افراد محروم روستایی یا شهری – برای درگیر کردن پزشکان آینده با این جمعیتهای کلیدی. با افزودن دستورالعمل بخشبندی روانشناختی، دانشکدههای پزشکی نیز میتوانند بهتر آنها را برای مشارکت بیماران در سلامت خود آماده کنید. روانشناسی به ارزش ها، نگرش ها، سبک زندگی و شخصیت افراد مربوط می شود و کلید انگیزه های بیمار و ترجیحات ارتباطی است. تقسیم بندی روانشناختی کارایی را در هدف قرار دادن بیماران با مؤثرترین پیام رسانی ایجاد می کند. (برای اطلاعات بیشتر در این مورد به خواندن ادامه دهید.)
آموزش متمرکز بر مناطق محروم از نظر پزشکی
و بیماران
گزارش بنیاد میسی اشاره کرد که کالیفرنیا، جورجیا، می سی سی پی، نوادا، تگزاس و واشنگتن همگی طرح های بودجه ای ایالتی برای حمایت از برنامه های GME دارند که «… برای رفع کمبود پزشک و افزایش تعداد پزشکان در مناطق روستایی یا روستایی طراحی شده اند. مناطق محروم.» در اینجا سه راه وجود دارد که دستیاران پزشکی می توانند در شکاف های مراقبت قدم بگذارند.
1. استفاده از مشارکت برای باز کردن درها
یک موضوع که در گزارش بنیاد میسی ظاهر شد بر نیاز به همکاری متمرکز بود. دکتر تیبو خاطرنشان کرد: «برنامههای اقامتی و موسسات حامی به شرکای جدیدی نیاز دارند تا ساکنان را برای تمام مسیرهای شغلی مورد نیاز آموزش دهند و کمک بیشتری به سلامت جوامعی که به آنها خدمت میکنند، داشته باشند.»
The مسیر رزیدنتی اطفال آلاسکا از طریق دانشگاه واشنگتن و کودکان سیاتل ساکنین را به مدت چهار ماه از هر سال تحصیل خود در جوامع بومی پرخطر قرار می دهد. ساکنان وقت خود را در آلاسکا بین آموزش های بالینی در فیربنکس و انکوریج و شهر روستایی بتل، و همچنین سفر به مکان های دورتر تقسیم می کنند.
در سال 2015، این برنامه اولین گروه از پزشکان خود را فارغ التحصیل کرد که “به طور مستقیم تجربه یک پزشک اطفال مراقبت های اولیه در شمالی ترین مناطق ایالات متحده را داشتند.” یکی از ساکنان میگوید این برنامه نشان داده است که هیچوقت نمیتوان تصور کرد، درست به نوع حملونقلی که بیمار برای بازگشت به خانه از آن استفاده میکند.
این برنامه، که اکنون به عنوان مدلی برای سایر تخصصها تبلیغ میشود، برای جمعیتهایی که از نظر پزشکی محروم هستند سود میبرد و تجربیات معنیداری ارائه میدهد که یک بومی ایلینوی را چنان تحت تأثیر قرار داد که او پس از فارغالتحصیلی، موقعیتی را برای تمرین در انکوریج پذیرفت.
2. آموزش به ساکنین چگونه بیماران را به طور مؤثرتر درگیر کنند
درگیری با بیمار همیشه مهم است، اما در میان جمعیتهایی که از نظر پزشکی ضعیف هستند، مشارکت حتی مهمتر است. در حالی که جمعیتهای محروم ممکن است ویژگیهای مشترکی داشته باشند – کم درآمد، سن، جغرافیا یا حتی شرایط مزمن – همه آنها یکسان فکر نمیکنند.
<.>
و، همه آنها به طور یکسان به ارتباطات پزشک و بیمار پاسخ نمیدهند، زیرا نگرشها و انگیزههای منحصربهفردی در مورد سلامت و تندرستی دارند – تعریف تقسیمبندی روانشناختی.
راهحلهای زیست رایان پنج بخش روانشناختی منحصربهفرد را در میان مصرفکنندگان مراقبتهای بهداشتی شناسایی کرده است:
- موفق به خود (24%): فعال ترین و سلامت محورترین بخش. افرادی که به خود دست می یابند، هدف گرا هستند و برای با انگیزه ماندن به راه هایی برای سنجش پیشرفت به سمت اهدافشان نیاز دارند. آنها بیشترین احتمال را دارند که روی سلامت و ظاهر خود سرمایه گذاری کنند.
- جویندگان تعادل (18%): دومین گروه سلامت محور، اما بسیار خودکفا هستند و کمترین احتمال را دارند که پزشکان را معتبرترین منبع اطلاعات مراقبت های بهداشتی در نظر بگیرند. . آنها گزینه ها و انتخاب هایی می خواهند و دوست دارند در مورد موضوعات مورد علاقه تحقیق کنند.
- شعبده بازان اولویت دار (18%): در مراقبت های بهداشتی برای خود واکنش نشان می دهند، اما مطمئن می شوند که عزیزانشان مراقبت های مورد نیاز خود را دریافت می کنند. شعبده بازهای اولویت دار مسئولیت های زیادی را مدیریت می کنند و تمایل دارند رفاه خود را فدای تعهدات دیگر کنند.
- دریافت کنندگان جهت (13%): در مراقبت های بهداشتی واکنش پذیر اما استفاده کنندگان بالاتر از سیستم. آنها به راهنمایی دستورالعمل از متخصصان مراقبت های بهداشتی نیاز دارند و قضاوت آنها را به تعویق می اندازند. با این حال، آنها پیروان نیستند و ممکن است به توصیههای پزشک عمل نکنند مگر اینکه بتوانند آنها را در برنامه روزانه خود ادغام کنند.
- استقامتکنندگان ارادهای (27%): واکنشپذیرترین بخش، اغلب از سلامت و تندرستی جدا نیست. استقامت کنندگان اراده برای لحظه لحظه زندگی می کنند و رضایت آنی دارند. اگر یک پزشک نتواند توضیح دهد که چگونه فرد استقامتی میتواند از یک برنامه مراقبت بهره مند شود امروز، ممکن است از آن پیروی نکنند.
هر بخش روانشناختی انگیزه ها، اولویت ها و کلیدهای تغییر رفتار خود را دارد. مؤثرترین ارتباطات (به عنوان مثال، آموزش، مداخله، بازاریابی، و غیره) با کلمات و عبارات خاص بخش سفارشی خواهد شد.
در حالی که هر پنج بخش روانشناختی در همه جمعیتهای بیماران ظاهر میشوند، توزیع بخشها ممکن است متفاوت باشد. با این حال، توجه داشته باشید که بخش Willful Endurer در میان جمعیتهای خاصی که اغلب با جمعیتهایی که از نظر پزشکی محروم هستند، بیش از حد توسعه یافته است. نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که “از نظر پزشکی کم خدمات” به معنای نیست عدم مشارکت در مراقبت های بهداشتی است. بخش Self Achiever نیز در میان آمریکایی های آفریقایی تبار توسعه یافته است.
با ادغام بخشبندی روانشناختی در آموزش، ساکنین یاد میگیرند که چگونه با بیماران ارتباط مؤثرتری برقرار کنند تا بیماران انگیزه داشته باشند و درگیر پیروی از برنامههای مراقبتی و اتخاذ رفتارهای سالمتر شوند.
3. برنامه های غوطه وری در کالج های پزشکی
AAMCNews، منتشر شده توسط انجمن کالج های پزشکی آمریکا، اشاره می کند که تقریباً 24 درصد دستیاران فارغ التحصیل بین سال های 2005 تا 2014 در رشته پزشکی مناطق محروم برای رسیدگی به چالش های دسترسی به مراقبت در مناطق روستایی، دانشکده های پزشکی از برنامه های غوطه وری برای فعال کردن ساکنان برای “یادگیری در زمینه”.
بعد از گذراندن دو سال اول خود در پردیس اصلی دانشکده پزشکی دانشگاه ویسکانسین، برای مثال، دانشجویان آکادمی پزشکی روستایی ویسکانسین (WARM) دو سال آخر خود را در یکی از سه سایت منطقه ای که دروازه هستند سپری می کنند. به جوامع روستایی، هر کدام با رویکرد آموزشی متفاوتی که برای رفع نیازهای ساکنان و بیمارانی که از نظر پزشکی ضعیف هستند طراحی شده است.
دانشکده پزشکی دانشگاه تولان برنامه مشابهی بر اساس مدل WARM دارد. برنامه دیگری در کالج پزشکی Commonwealth دانشجویان را با یک خانواده مجرد – از سال اول تحصیل در دانشکده پزشکی تا فارغ التحصیلی – مطابقت می دهد تا به آنها کمک کند تا از دیدگاه شخصی تر در مورد جامعه بیاموزند.
دانشگاه پزشکی دانشگاه تگزاس ریو گراند ولی از رویکرد مشابهی استفاده میکند و دانشجویان سال اول را با کلینیکهای پزشکی خانواده در مناطقی که از نظر پزشکی محروم هستند درگیر میکند. دکتر فرانسیسکو فرناندز، رئیس موسس دانشکده پزشکی دره ریو گراند، میگوید: «آنها فقط زود شروع نمیکنند. آنها در یک محیط منحصر به فرد شروع می کنند. این به دانش آموزان کمک می کند تا نیازهای بیماران خود را در محیط هایشان بهتر درک کنند.”
فقط مناطق محروم روستایی نیستند که از این نوع برنامه ها بهره می برند. دانشکده پزشکی و بهداشت عمومی دانشگاه ویسکانسین نیز برنامه ای دارد – برنامه آموزش پزشکی شهری و بهداشت عمومی (TRIUMPH) – که دانشآموزان را در اقامتگاههای مراقبتهای اولیه در شهرهای محروم غرق میکند. بیش از نیمی از فارغ التحصیلانی که دوره اقامت خود را به پایان رسانده اند، برای تمرین در مناطق شهری انتخاب شده اند.
کمبود پزشک حتی با فارغ التحصیلی دانشجویان پزشکی ادامه خواهد داشت. اما از آنجایی که دانشکدههای پزشکی با سازمانهای دیگر همکاری میکنند، به دانشجویان آموزش میدهند که چگونه بیماران را با استفاده از تقسیمبندی روانشناختی به طور کاملتر درگیر کنند و ساکنان را در مراقبت از جمعیتهایی که از نظر پزشکی محروم هستند غوطهور کنند، همه طرفها برنده میشوند. ساکنین تجربیات ارزشمندی را دریافت میکنند و در عین حال مراقبتهای بسیار مورد نیاز را برای بیمارانی که قبلاً برای دسترسی به مراقبتهای بهداشتی مشکل داشتند، ارائه میکنند.